تجاری سازی چیست ؟

روزانه در سراسر جهان، شرکت های مختلف و حتی افراد عادی، پس از انجام فعالیت های تحقیق و توسعه به اختراع ها و نوآوری هایی دست می یابند که از نظر مفهومی دارای کارکردهای مختلف و متنوعی است و می تواند بخش قابل توجهی از نیاز مشتریان را پوشش داده و حتی باعث بهبود کیفیت محصول و یا خدمات بشود. اما این ایده ها ، اختراع و نوآوری ها به خودی خود هیچ گاه نمی توانند مثمر ثمر واقع شوند و باید یک روندی را طی کنند تا به دست مصرف کنندگان در بازار برسند.

فرایند تجاری‌سازی شرکت یک مسیر استراتژیک است که با هدف تبدیل یک ایده، فناوری، محصول یا خدمت جدید به یک محصول یا خدمت تجاری قابل عرضه برای بازار و بهره‌برداری اقتصادی از آن آغاز می‌شود.

 به عبارت دیگر فرایند تجاری سازی ارائه دهنده خدمات زیر می باشد :

  • تجاری سازی فرایند تبدیل علم و تکنولوژی، تحقیقات جدید یا نوآوری به محصول بازار پسند یا فرایند صنعتی است.
  • تجاری سازی تلاشی در جهت کسب سود از نوآوری، از طریق تبدیل فناوریهای جدید به محصولات، فرایندها، خدمات جدید و فروش آنها در محیط بازار به شمار می آید .
  • تجاری سازی فناوری اشاره به توانایی جذب و سازگاری یک تکنولوژی جدید برای استفاده در تولید و بازار دارد.

تجاری سازی فرایند تملک ایده ها، پروراندن و توسعه آنها با دانش مکمل، ایجاد و ساخت و تولید کالاهای قابل فروش و فروش محصولات در بازار تعریف می شود. بنابراین فرایند تجاری سازی فناوری تمامی فعالیت ها را از پیدایش ایده تا طراحی محصول، آزمایش نمونه اولیه، ساخت و تولید و بازاریابی در بر میگیرد.

این فرایند شامل تحلیل، طراحی، توسعه، ارزیابی، بازاریابی، تولید، فروش و پشتیبانی از محصول یا خدمت است که در ادامه به شرح بیشتر جزئیات آن خواهیم پرداخت.

تجاری سازی چیست؟

تحلیل

در مرحله اول، انجام تحلیل‌های مختلفی برای ارزیابی موقعیت شرکت و شناخت بازار و مشتریان انجام می‌شود. این تحلیل‌ها می‌توانند شامل تحلیل بازار، شناسایی رقبا، تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها)، تحلیل محصول و تجزیه و تحلیل نیازها و ترجیحات مشتریان باشند. این اطلاعات به شرکت کمک می‌کنند تا استراتژی‌های مناسبی را برای تجاری‌سازی محصول یا خدمت خود تعیین کند. 

طراحی

در این مرحله، محصول یا خدمت مورد نظر طراحی می‌شود. این شامل طراحی مفهومی، طراحی مهندسی، طراحی واسط کاربری و سایر عناصر طراحی مرتبط است. هدف این مرحله، ایجاد یک محصول یا خدمت است که بهبود ویژگی‌ها، عملکرد و تجربه کاربری را فراهم کند و نیازهای مشتریان را برآورده سازد.

توسعه

در ادامه، محصول یا خدمت بر اساس طراحی مورد نظر توسعه می‌یابد. این شامل توسعه نرم‌افزار، ساخت و تولید فیزیکی محصول یا خدمت، انجام آزمایش‌ها و بهینه‌سازی فرآیندها است. هدف این مرحله، تولید محصول یا خدمت با کیفیت و استانداردهای مورد انتظار است.

ارزیابی

در این مرحله، ارزیابی جامعی از محصول یا خدمت صورت می‌گیرد. این شامل آزمایش‌ها، تست‌ها و بررسی‌های کیفیت است. هدف این مرحله، اطمینان حاصل کردن از عملکرد، کارایی و قابلیت اطمینان محصول یا خدمت است.

بازاریابی

در این مرحله، استراتژی‌های بازاریابی برای محصول یا خدمت تعیین می‌شود. این شامل شناسایی بازارهدف، تعیین قیمت، تدوین پیام‌های بازاریابی، تعیین راهبردهای تبلیغات و توسعه کانال‌های توزیع است.

تولید

محصول یا خدمت به صورت دقیق و با حجم انتخاب شده تولید می‌شود. این شامل فرآیندهای تولید، تهیه مواد اولیه، تولید انبوه، کنترل کیفیت و مدیریت زنجیره تأمین است. هدف این مرحله، تأمین محصول یا خدمت به مشتریان با کیفیت و به موقع است.

فروش

سپس محصول یا خدمت به مشتریان عرضه می‌شود که شامل استراتژی‌ها و فعالیت‌های مرتبط با فروش و توزیع محصول یا خدمت است، مانند تعیین کانال‌های توزیع، تدوین استراتژی قیمت‌گذاری، تسویه حساب‌ها، و پشتیبانی از فروش. هدف این مرحله، ایجاد تقاضا و فروش محصول یا خدمت به مشتریان است.

پشتیبانی

در آخر، پشتیبانی فنی، خدمات پس از فروش و ارتباط با مشتریان ارائه می‌شود. این شامل فعالیت‌هایی مانند رفع مشکلات فنی، ارائه آموزش و آموزش‌های مرتبط، ارتقاء و به‌روزرسانی محصول یا خدمت، و ارتباط با مشتریان برای جمع‌آوری بازخورد و حل مشکلات است. هدف این مرحله، حفظ و رضایت مشتریان از محصول یا خدمت است.

بدون تجاری‌سازی، شرکت‌ها ممکن است با مشکلات و شکست مواجه شوند. در زیر چند عامل اصلی را برای بدون تجاری‌سازی شکست خوردن بررسی می‌کنیم:

  • عدم شناخت بازار: عدم تحلیل و شناخت بازار و نیازهای مشتریان می‌تواند باعث شکست شرکت شود. اگر شرکت نتواند محصول یا خدمت خود را بازاریابی کند و به نیازهای واقعی مشتریان پاسخ ندهد، رقبا می‌توانند از بازار بهره‌برداری کنند و مشتریان را به سمت خود جذب کنند.
  • نقص در طراحی و توسعه: اگر محصول یا خدمت نتواند بهبود ویژگی‌ها، عملکرد و تجربه کاربری را فراهم کند، مشتریان احتمالاً به جای استفاده از آن به سمت رقبا روی می‌آورند. به علاوه، عدم استفاده از فناوری‌ها و تکنیک‌های نوین نیز می‌تواند باعث بازشکستگی شرکت شود.
  • استراتژی بازاریابی نامناسب: انتخاب استراتژی‌های بازاریابی نامناسب می‌تواند باعث عدم توجه مشتریان و ناکارآمدی تبلیغات و فروش شود. اگر شرکت نتواند محصول یا خدمت خود را به درستی بازاریابی کند، مشتریان احتمالاً به سمت رقبا متمایل می‌شوند.
  • مدیریت مالی نامناسب: مدیریت مالی ضعیف می‌تواند باعث ناتوانی در تأمین منابع مالی برای توسعه و رشد شرکت شود. عدم برنامه‌ریزی مالی صحیح، ناتوانی در جذب سرمایه و مدیریت نامناسب هزینه‌ها می‌تواند به مشکلات مالی و در نهایت شکست منجر شود.
  • رقابت نامناسب: عدم توانایی در مقابله با رقبا و تفکیک خود از آن‌ها می‌تواند باعث شکست شرکت شود. اگر شرکت نتواند به اندازه کافی متمایز و منحصربه‌فرد باشد، مشتریان ممکن است به سمت رقبا روی آورند که عواقبی همچون افت فروش و سهم بازار را به همراه داشته باشد.
  • نادیده‌گرفتن تغییرات بازار: بازارها و نیازهای مشتریان در طول زمان تغییر می‌کشود. شرکت‌ها باید قادر باشند به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان واکنش نشان دهند. عدم تطبیق با تغییرات بازار می‌تواند باعث منسوخ شدن شرکت و شکست آن شود.
پیمایش به بالا